نوشته شده توسط: جستجوگر
کیفیت و صحت گزارشات کتابمقدس ۱ | |
اصالت انجیل لوقا، و کیفیت و صحت گزارشات آن در اینکه لوقا، پزشک محبوب و تاریخنویس، نویسنده انجیل لوقا و کتاب اعمالرسولان است، در میان روایات مسیحیتِ اولیه کوچکترین شکی دیده نمیشود. گویا این امر هرگز محل اختلاف نبوده است. انجیل لوقا و کتاب اعمالرسولان، رویهم، یکچهارم عهدجدید را تشکیل میدهند. در نتیجه، یکی از مهمترین بررسیها پیرامون تحقیق و نقد کتابمقدس این است که آیا لوقا، در این گزارشاتش، دقتِ تاریخی کافی بهکار برده است تا ما بتوانیم به این آثار او بهدیدهی اطمینان بنگریم، یا خیر؟! آنچه در زیر مییابید برگرفتهایست از مصاحبهی Lee Strobel (روزنامهنگار مشهور مجله Chicago Tribune، و فارغالتحصیل (فوقلیسانس) از دانشکده حقوق دانشگاه Yale) با John McRay (متخصص در باستانشناسی عهدجدید PH.D و نویسنده اثر معروف "باستانشناسی و عهد جدید") میباشد. این مصاحبه در کتاب The Case For Chirst (اثر Lee Strobel) موجود است. لازم به ذکر است که پرفسور McRay با بیش از ۱۵ سال سابقه تدریس در دانشگاه از معتبرترین مراجع در این زمینه بحساب می آید. مقالات تحقیقی او در ۱۷ دانشنامهی معروف و معتبر دنیا بهچاپ رسیدهاند.
در واقع، موارد بسیاری بودهاند که محققین در ابتدا میپنداشتند که لوقا در اشاره به آنها خطا کرده است، اما در هر مورد، تحقیقاتِ بیشتر، و متعاقبا یافتههای بعدی، آنچه که نشان دادهاند، تنها درستی و دقت گزارشات لوقا را تایید کرده است. بهعنوان مثال، در لوقا ۳: ۱، او اشاره دارد به لیاسینوس بهعنوان والی آبالینی، در حدود ۲۷ بعد از میلاد مسیح. سالها محققین این مورد را نشانهای میدانستند بر اینکه خود لوقا از آنچه میگوید بیاطلاع است؛ چراکه همه میدانستند لیاسینوس والی نبوده است، بلکه او، نیم قرن پیش از این تاریخ، حاکم چلسیس بوده است. آنها استدلال میکردند که وقتی لوقا چنین چیز پایهای و سادهای را اشتباه کرده است، دیگر نمیتوان به هیچکدام از دیگر روایات او اطمینانی کرد. تا اینکه علم باستانشناسی به تحقیق این امر پرداخت. چندی بعد، کتیبهای کشف شد که متعلق به دوران تیبریوس، ۱۴ بعد از میلاد تا سال ۳۷، بود. در این کتیبه، از لیاسینوس بعنوان والی آبالینی نام برده شده است؛ دقیقا همانطور که لوقا گفته است. حقیقتِ امر چنین بوده است که ما دو نفر بهنام لیاسینوس داریم، و لوقا در این مورد هم نشان داد که کاملا دقیق است. مواردی از این قبیل بسیارند، اما همانطور که گفتیم در همه این موارد حقیقت تنها به اعتبار لوقا بعنوان تاریخنویس افزوده است. این که آثار لوقا بخش بزرگی از انجیل را بهخود اختصاص میدهند، این بسیار مهم و برجسته است که لوقا نشان داده است که به شکل وسواسگونهای دقیق است، حتی در جزئیترین موارد. یک باستانشناس برجسته بهدقت به بازرسی اشارات لوقا به ۳۲ کشور مختلف، ۵۴ شهر، و ۹ جزیره پرداخته است. او کوچکترین اشتباه یا کمدقتیای در میان هیچیک از این اشارات نتوانسته است که پیدا کند. (Norman Geisler and Thomas Howe, When Critics Ask) نتیجه او در کتابش این است: "اگر لوقا با چنین پشتکاری به دقت به گزارشها و جزئیات تاریخی پرداخته است، دیگر بر چه اساسی میتوان ادعا کرد که گزارشهای او، از موضوعاتی که (نه تنها برای خود او، بلکه برای دیگران نیز) به مراتب مهمتر بودهاند، سادهلوحانه و کمدقت هستند؟!" خود لوقا در مقدمه انجیلش چنین میگوید: «از آنجا که بسیاری دست به تألیف حکایت اموری زدهاند که نزد ما به انجام رسیده است، درست همانگونه که آنان که از آغاز شاهدان عینی و خادمان کلام بودند به ما سپردند، من نیز که همهچیز را از آغاز بهدقت بررسی کردهام، مصلحت چنان دیدم که آنها را به شکلی منظم برای شما، عالیجناب تِئوفیلوس، بنگارم، تا از درستی آنچه آموختهاید، یقین پیدا کنید.» (لوقا ۱: ۱-۴) (ترجمهی هزارهی نو)
|